نتایج جستجو برای عبارت :

من نمازم را وقتی میخوانم که اذانش را باد گفته باشد

و خدایی که در این نزدیکیست
 
لای این شب بوها
پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب
روی قانون گیاه
 
من مسلمانم
قبله ام یک گل سرخ
جانمازم چشمه . مهرم نور
دشت سجاده من
من وضو با تپش پنجره ها میگیرم
در نمازم جریان دارد ماه . جریان دارد طیف
سنگ از پشت نمازم پیداست
همه ذرات نمازم متبلور شده است
من نمازم را وقتي ميخوانم
که اذانش را باد . گفته باد سر گلدسته سرو
من نمازم را پی تکبیره الاحرام علف ميخوانم
پی قد قامت موج
کعبه ام بر لب آب
کعبه ام زیر اقاقی هاست
کعبه ام
صدای پای آباهل کاشانمروزگارم بد نیستتکه نانی دارمخرده هوشیسر سوزن ذوقیمادری دارم، بهتر از برگ درختدوستانی، بهتر از آب روانو خدایی که در این نزدیکی استلای این شب بوها، پای آن کاج بلندروی آگاهی آب، روی قانون گیاهمن مسلمانم:قبله ام یک گل سرخجا نمازم چشمه، مهرم نوردشت سجاده منمن وضو با تپش پنجره ها می گیرمدر نمازم جریان دارد ماه، جریان دارد طیفسنگ از پشت نمازم پیداستهمه ذرات نمازم متبلور شده استمن نمازم را وقتي می خوانم:که اذانش را باد، گفته
آب را گل نکنیمدر فرودست انگار کفتری می خورد آبیا که در بشه ای دور سیره ای پر می شویدیا در آبادی کوزه ای پر می گرددآب را گل نکنیمشاید این آب روان می رود پای سپیداری تا فروشوید اندوه دلیدست درویشی شاید نان خشکیده فرو برده در آبرزن زیبایی آمده لب رود ….  مادرم صبحی می گفت :‌ موسم دلگیری استمن به او گفتم : زندگانی سیبی است ‚ گاز باید زد با پوست   …من مسلمانم.قبله ام یک گل سرخ.جانمازم چشمه، مهرم نور.دشت سجاده من.من وضو با تپش پنجره ها می گیرم.د
بعد از هر نمازم دعای فرج و شهادت ميخوانم و انت سمیع البصیر
و تو محبوب ترین فرمان میدهی كه بخاطر تو ببخشم و تو میخواهی بخاطر تو صبر كنم
یادم باشد كه وصبر لحكم ربك چرا كه تو تحت مراقبت و حفظ ما هستی
وقتي نمازم شروع کردم ولی وامیسم سرنماز خیلی حسرت میخورم که چرا این مدت نمازم نخوندم حس میکنم ضرر کردم خیلی خیلی از مرگ خیلی میترسیدم خیلی ولی ترسام داره کم کم میریزه نمیدونم حس میکنم وشنیده بودم روزای اخر ادم یه حالی میشه نمیدونم واقعا همون حس یا نه ولی حسم عجیب
حالتی رفت كه محراااب به فربااد آمد .
در كتاب قصه های كودكی 
در آن فصلی كه پرتو حسنت ز تجلی دم زد 
در آن نمازی كه خم ابروی معشوق با یاد نبود 
از مكتب درس عشق
مردوود شدم .

در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد

حالتی رفت که محراب به فریاد آمد


از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار

کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد


باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند

موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد


بوی بهبود ز اوضاع جهان می‌شنوم

شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد


ای عروس هنر
یکی از اقوام تعریف می کرد که روز تاسوعا رفته بود در مسجدی که خیابان جنب آن را بسته و عزاداران در آنجا نماز جماعت اقامه کردند . می گفت:من هم در خیابان نشسته و نمازم را به جماعت خواندم .بعد که خدمت یکی از ون بزرگوار رسیدم و شرکت در مراسم ونماز را تعریف کردم ایشان با تعجب پرسید : خیابان را برای مراسم بسته بودند؟!  نمازت را آنجا خواندی؟! گفتم: بله ایشان با ناراحتی گفت : نمازت اشکال دارد ! گفتم : چرا ؟آن گفته بود راه عبور ومرور مردم را بست
من هنوز خواب آلودم از وقتي بیدار شدم جز خوردن تنقلات هیییچ کاری نکردم کلی وقتم هس وضو گرفتم ولی نمی نمازم دوس دارم تو همین حالت بخوابم از یه طرفم دلم داره قنججج میره واسه بیرون رفتن انقد که هوا قشنگه هوای پانسیون دلگیره بیرون قشنگه من عاشق هوای ابری و بارونی ام نادیا یه سری عکس تو واتساپ فرستاده ک نباید تو این بارون بیرون برین چون ویروسای معلق تو هوا رو میشوره میریزه تو چشو چالتون و مریض میشین و .
درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت سجاده گشودم که بخوانم غزلم را سمتی که تویی عقربه قبله نما رفت در بین غزل نام تو را داد زدم ، داد آنگونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت این وقت شب این شاعر دیوانه کجا رفت !؟ من بودم و زاهد به دوراهی که رسیدیم من سمت شما آمدم او سمت خدا رفت با شانه شبی راهی زلفت شدم اما … من گم شدم و شانه پی کشف طلا رفت در محفل شعر آمدم و رفتم و … گفتند ناخوانده چرا آمد و
 دخترم در کلاسهای تابستانی شهرک محل ست ما در تهران شرکت می کرد.یک روز یک گل سینه هدیه گرفت که عکس شهیدی روی آن بود. چندبار خواست برای من از این شهید بگوید که اجازه ندادم. شب بود که گل سینه روی زمین افتاده بود. پایم رفت روی سوزن آن و حسابی خون آمد. بعد از پانسمان گل سینه را برداشتم و باعصبانیت انداختم توی سطل زباله.آخر شب طبق روال هرشب سریال ترکیه ای را دیدم و خوابیدم.من اگر هر کار اشتباهی انجام دهم اما نمازم را سر وقت می خوانم. صبح حدود ساعت پن
 دوره خلبانی من در آمریکا تمام شده بود و بهترین نمرات را در امتحانات پروازی به دست آورده بودم، ولی به دلیل گزارش هایی که در پرونده ام وجود داشت، گواهی نامه خلبانی ام صادر نمی شد. سرانجام روزی به دفتر رئیس دانشگاه که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او آخرین فردی بود که بایستی در مورد قبولی یا ردّ شدنم در خلبانی، نظر می داد. پرسش هایی کرد که من پاسخ دادم. از سؤال های ژنرال بر می آمد که میانه خوبی با من ندارد. ناگها
*- وقتي من یك كاری را دیر تمام می‌كنم، من كند هستم . وقتي رئیسم كار را طول دهد، او دقیق و كامل است . *- وقتي من كاری را انجام ندهم، من تنبل هستم . وقتي رئیسم كاری را انجام ندهد، او مشغول است . *- وقتي كاری را بدون اینكه از من خواسته شود انجام دهم، من قصد دارم خودم را زرنگ جلوه دهم . وقتي رئیسم این كار را كند، او ابتكار عمل به خرج داده است . *- وقتي من سعی در جلب رضایت رئیسم داشته باشم، من چاپلوسم .
هرکه پیشانیه او زخم شده مومن نیست
مومن واقعی آن است که الگو باشد
آن زبان درخور ذکر است که حقگو باشد
هرکه پیشانیه او زخم شده مومن نیست
پیروادی شدن ای دوست! به سال و سن نیست!
دین تسبیح و مناجات و محاسن دین نیست!
به خدای تو قسم پیرو دین خودبین نیست!
دین کجا گفته که همسایه ی خودرا ول کن؟
دین کجا گفته که دل راز خدا غافل کن!؟
دین کجا گفته که چون کبک ببر سردربرف؟
دین کجا گفته فقط مغلطه باشددر حرف؟
 
دعای روز اول ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمَ اجْعلْ صِیامی فـیه صِیـام الصّائِمینَ وقیامی فیهِ قیامَ القائِمینَ ونَبّهْنی فیهِ عن نَومَةِ الغافِلینَ وهَبْ لی جُرمی فیهِ یا الهَ العالَمینَ واعْفُ عنّی یا عافیاً عنِ المجْرمینَ . خدایا! روزه مرا در این روز مانند روزه داران حقیقی که مقبول توست قرار ده، و اقامه نمازم را مانند نمازگزاران واقعی، و مرا از خواب غافلان بیدار ساز و گناهم را ببخش ای معبود جهانیان و در گذر از من ای بخشن
+ یادم نره امروز بود که:نمازم تموم شده بود، پای سجاده بودم تسبیح میزدم، گفتم دلم خیلی گرفته، دلم میخواد برم یه جا که هیشکی نباشه، قلوپی اشکم قل خورد رو چادر.+ نشستم رو تخت و "دلتنگ" علیرضا عصار رو پلی کردم.دونه دونه لباسهای شسته رو تا کردم تا فکرمم یکم تا شه.+ به حرفم میرسی یک روزتو هم همرنگ من میشیتو هم یه آدمی دیگهتو هم دلتنگ من میشی."علیرضا عصار/دلتنگ"+ خدا کنه یه روز حال گذاشتن متنشو داشته باشیم بیام ثبتش کنم، خیلی خوبه آخه ^_^
ابری نمیشه هیچ وقت این آسمون آبی ه حسینه جوون انقلابیما پای انتخابمون انقلابمون میمونیمما پای اعتقادمون اتحادمون میمونیمما پای حسینمون با حسینمون میمونیممن اهل کشوری ام که اسمش فخر عالمینههر شهری بری یه گوشه هرشب روضه حسینه جان حسین جان حسین آقام حسین حسین خیلیا پدرامون جانبازن و شهیدنبا یه تابوت چوبی به کربلا رسیدنما پای پرچم سه رنگ حتی بی تقنگ میمونیمما پای رهبر و ولی منبر علی میمونیمما پای ناجی جهان صاحب امان میمونیممن اهل
هرچی که باید گفته شد هرچی که باید گفته شد هرچی که باید گفته شدوقتي یکبار گفتن اثر نکرد دیگه هزار بارش هم اثر نخواهد کرد.اینجا یا مشکل از کسی که داره میگه یا کسی که میشنوه یا کلا از کلمه هاست که بی ارزشن.اما تو اگه میتونی مرور کن خط به خط از نو. -انسان جان به لب رسیده را چه نامند؟!فا_الفتاریخ ۹۸/۸/۹
تمامی شرایط گفته شده در قانون باید وجود داشته باشد تا مجازات گفته شده اجرا شود. از جمله مهمترین این شرایط: ۱.سارق در زمان سرقت بالغ و عاقل باشد ۲.سارق با تهدید و اجبار وادار به سرقت نشده باشد ۳.صاحب مال،مال را در حرز(مکانی برای نگه داشتن اموال)قرار داده باشد ۴.سارق پدر صاحب مال نباشد ۵.سرقت در سال قحطی صورت نگرفته باشد
سلام امرروز زود تر از همه موقعا از پتوی گرم و نرمم اومدم بیرون ساعت 5و ربع بعد نمازم دیگه نخابیدم و شروع گردم به درس خوندن حس میکنم سحر خیزی برای ادما میتونه معجزه کنه امروز حالم خیلی بهتره الکی چیزی نمیگن که سحر خیز باش تا کامروا باشی قدیمیا راست میگناااابیراه نمیگن دیشب یه کم با خدا حرف زدم مث یه رفیق براش نوشتم که حسم بهش چیه دیشب به خدا گفتم شب بخیر و صبح بهش گفتم صبح بخیر حس میکنم جوابمو با آرامش قلبم داده نمیخوام دیگه ترک کنم این کار
وقتي گریبان عدم با دست خلقت می دریدوقتي ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید وقتي زمین ناز تو را در آسمان ها می كشیدوقتي عطش طعم تو را با اشك هایم می چشید من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلیچیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی یك آن شد این عاشق شدن دنیا همان یك لحظه بودآن دم كه چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود وقتي كه من عاشق شدم شیطان به نامم سجده كردآدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده كرد من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلیچیزی نمی دانم از این دیوانگ
در پست قبل زندگی ایده آل خودم رو گفتم ولی خب فقط یه ایده آل و یک رویاست:( واقعیت دقیقا برعکس :/ صبح زود بیدار نمیشم :/ نمازم سر وقت نیست :/ می‌خوام صبح زود بیدار بشم ولی خب بچه کوچولوی خوشگل
وقتي تپشهای قلبم تندتر از همیشه میزدوقتي هر لحظه دلتنگ میشدم ، بی قرار و چشم انتظاراز آن لحظه فهمیدم که عاشقموقتي فکر بی تو بودن مرا عذاب میداد ،قلبم نوای با تو بودن سر میدادوقتي تنها ستاره آسمان دلم تو شدی ، همه هستی ام ، تمام وجودم تو شدیاز آن لحظه فهمیدم که عاشقمو عشق برایم فقط یک معنا میدهد ، عشق معنی تو را میدهد!همه چیز تکرار میشود، روزها و شبها ، ساعتها و فصل ها ، تنها چیزی که دیگه تکرار نمیشود عشق است!عشق در قلبم یکیست ، جز تو در دلم هیچ
سلام تو درس 1 با علم نحو آشنا شدید. تو این در می خوام در مورد کلمه و جمله حرف بزنیم. خب در اینجا فقط تعریف کلمه گفته میشود و ما بقی به عهده علم صرف است. کلمه : چیزی که از دهان خارج شود و معنا دار باشد. مثل کلمه زینب که از دهان خارج می شود و معنا دارد. خب یه تعریف خیلی ساده از کلمه رو گفتیم که وقتي یکم یریم جلو تر تعریف کاملش گفته میشه نگران نباشید! خب بریم سراغ جمله جمله به ترکیب 2 یا چند کلمه میگویند که در کنار هم معنا بدهد.
تو همه زندگی ماها روزایی هست عجیب غریب . امروز بهترین روزی بود ک میشد تو دوران متأهلی حسش کرد . خونه امون و رفتم دیدم . مامان جاهاز و از بانه گرفت و فقط مبل و فرش و تلویزیون  و چندتا اسباب همینجوری موندهه . بتید شاد باشم . هستم ولی دانیال ی جوریه عین سابق نیست . تو خودشه . بی قراره و من نگرانشم . امشب ک زیادی دوری کرد . عجیبه . خیلییییی عجیب . نمازم نخوند . دقت ک میکنم میبینم نسبت به نمازش کم اهمیته . نگرانم . ی جوریم امشب کلی حرف باهاش دا
زمان برای سخن گفتن محدود است .شاید دیر شود و آنچه در دل است گفته نشود ؛بگوییم آنچه در دل داریم تا ناگفته ای برایمان نماند ؛اگر گفته هایم را تکرار میکنم ، نه اینکه نگفته ام ؛ بازمیگویم تا بدانی که هنوز هستم ، پای همان گفته ها و احساسها .بگویم که دلم به حضورت خوش است ،در دل دارمت .تکرارم را به دل نگیردر دل بدار؛
گفته بودی ای صنم خود را گدایت میکنم جان اگر خواهی بفرمــا من فدایت میکنم گفته بودی روز وشب اندر کنارت پر کشم هــمه دنیـــا را بنا از خــاک پایت میـــکنم گفته بودی دوست میداری مرا درهر قدم داشته هایم را اســـیر یک صدایت میکنم گفته بـودی بیشه را گار میسازی بمن خون سـرخ هر شقایق را حـنایت میکنم پس چه شدآن وعده ها و باورمن از قضا حـــبذا از درد دل روزی دعایت مـــــیکنم ساده قلبم با وفایم (قانعم) در حق خویش چشم خود را انتظار وعــده هـایت میکتم م
سلام. یارو دکتر خوش تیپه گفته به هر کی میرسم نگم سلام، ولی من میگم به شما. شما که هرکی نیسی، سلام. جات خالی، پریشب باد زد برگ درخت پیره رو ریخت تو حیاط آسایشگاه. یهو دیدیم همه جا شد برگای چروک زرد و نارنجی، خسته خسته. فهمیدیم پاییز شده. پاییز یهو میاد، می دونی که. وقتي میاد که بدونی باهارت رفته واسه همیشه. گفته بودم برات . این روزا خوبم، یعنی از وقتي فراموشت کردم خوبم. صبح تا شب به دیوار نیگا می کنم به همه چی فکر میکنم غیر تو، شبا هم قرصای آبی میخور
اصل خبر را تو پست قبلی گذاشتم اما بازخورد های این رفتار توهین آمیز مطهری را می خوام اینجا انتقال بدم یک گفته یه پسر ایرانی آزاد با غیرت تو این جمع نبود جواب مطهری را بده یکی گفته بود من بودم برمی گشتم می گفتم قرص ضد بارداری را باید مادرت می خورد که چون تو . را پس نندازه یکی گفته بود دانشجو به این هرگز ندیده ملتی یکی گفته بود نماینده به این هرگز ندیده ملتییکی گفته بود  اما به نظر من ، طرفداران سرجی
امروز تو دفتر نشسته بودیم و طبق معمول داشتیم از بچه ها صحبت می کردیمیکی از همکاران گفت داشته بحث محرم و نامحرم رو برای بچه های پایه هفتمی توضیح می‌داده یکی از بچه های هفتم گفته : آخه خانم نمیشه گفته آدم وقتي یه پسر خوشکل می بینه دلش می خوادبغلش کنه :/ و بعد فقط سکوت بود که سنگینی می کرد
دلتنگ روزی هستم که به دور از هر گونه نقش و رنگ و ملاحظه حرف مردم،فقط برای خودم زندگی کنمدلتنگ روزی هستم که خودِ خودم باشم.دلتنگ روزی هستم که نگاه و حرف و سخن و قضاوت مردم در رَوَندِ زندگی ام بی تأثیر باشددلتنگ روزی هستم که منتظر بَه بَه دیگران نباشمدلتنگ روزی هستم که عبادتم ،قدمم و قلمم برای رضای خالق باشد نه برای تمجید خلقگاهی دلم به حال و روز خودم می سوزدگاهی احساس می کنم از خود واقعی ام دور شده ام.وقتي انسان از خودش دور شود از خدایش نیز دور

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

محمد بهمنش