هرلحظه ازخزاین غیب گوهری درنهاداوتعبیه می کرد. ۵ •

خداجونم سپاسگزارم ازت خداجونم عاشقانه دوستت دارم واقعا خوشحالم برای فهميدن حقیقت های جهان هستی خداجونم مطمعنم تو این مسیر رو نشونم دادی که کشفش کنم که پیداش کنم که درکش کنم هرروز چیزهای خیلی جالبی در مورد خودم ميفهمم که بخاطر این همه اطلاعات از تمام کائنات سپاسگزارم خیلی خوشحالم و هرلحظه بیشتر عاشقت ميشم عاشق خودم ميشم چون من جزعی از وجود تو هستم خدای من خالق جهان من سپاسگزارم هرلحظه هرثانیه شکرت بابت خوندن این مطالب که داره راهم رو نشون�

"یک لحظه درآغوش تو آرام شدم این لحظه بلا هم که ببارد لطف است " فرزاد محمدی بی خواب تر از هميشه تنهاست شبت هرلحظه در انتظار فرداست شبت گویا که خیال سحرش در سر نیست عاشق که شدی هميشه یلداست شبت ×××××××××××××××××××××× هر چند دل از نبودنت آشوب است از منظر عاشقی دلم ایوب است روئیا فقط این نیست که با من باشی با یاد تو هم اگر که باشد خوب است

بازم موقع رفتنت دلم ميگیرهاز تموم شدن تابستون و تعطیلات فقط بخاطر رفتن تو متنفرمميگن پائیز فصل عاشقاست فصل عاشقیه فصل قشنگیه ولی کجای این فصل قشنگه وقتی همه چیو ازت ميگیرهعشقتو برگای رو درختارو هوای آفتابیو.انقد فصلش دلگیره که هرلحظه اش با بغض همراههعلی جانم ازت دلخورم خیلی ولی داری بازم ازم دور ميشی این شهر و دانشگاه لعنتی چیه که تورو ازم گرفتن

✅ چهار ناظر حاضر بر  زندگی انسان :هرلحظه و هرزمان چهار دوربین زنده در حال فیلمبرداری از زندگی ما هستند که قرار است روزی در قیامت تمام زندگی ما را به نمایش بگذارند۱. *ناظر اول* خود خدا است.

زندگی ما به هیچ وجه جای ناراحتی نیست جای اندوه نیست جای غصه های بی مورد نیست هرلحظه ای که با این تلخی ها سپری شود، هم وقت گرانبها را هدر دادیم هم ذره ای بیشتر به مرگ نزدیک شدیم زندگی محل زندگی کردن است (همانطور که استخر محل شنا، مسجد محل عبادت و مدرسه محل درس خواندن) این محل را با گلهای زیبای محبت و دوستی و نسیم صفا و صميميت پر کنیم و بیاراییم. زندگی را باید زندگی کنیم در کنار کسی که دوستش داریم و دوستمان دارد.

یادش به خیر چند سال پیش رفتیم راهپیمایی 22 بهمن هرلحظه به جمعیت اضافه ميشد .پرچم بزرگ کشورمان رو دوش مردم بود سرود چند هزار نفری دانش اموزی اجرا شد . عکاس های خارجی بوند .فقط شکار لحظه ها انجام مي دادند . غرق شور و اشتیاق این مردم شده بودند.وقنی مراسم به پایان رسید تو مسیر برگشت به خونه یک پیرمردی با خودش شعارهای مسیر راهپیمایی زمزمه ميکرد خیلی برام جالب بود.

من به تو به رویاهایی که منتظرمن هستید قول ميدم به وقتش تو قویترینِ من برسم فقط رسیدن به شماها رسالت منه . اما برای تو برای تویی که اسیر خاکی و رها تو آسمون خدا ، برای تویی که نداشتنت مرگ من تو هرلحظمه دیدارمون به قیامت خواهر قشنگم دیگه از تو نمي نویسم و دیگه دلتنگت نميشم من تموم این راه رو ميرم تنهایی و با اونی که هرلحظه همراهمه برای من برای پناهم دعا کن تو قشنگترین صورت عشقی واسه ی من ♡ دوست دارم .

هنگام رانندگی به محض اینکه متوجه مي‌شویم دوربین پلیس مراقب ماست، سریعا سرعت را کم کرده و دقیقا طبق قانون رعایت مي‌کنیم،‌ که مبادا گرفتار شویم،اما هیچ ميدانیم که در هرلحظه و هرزمان شش دوربین زنده در حال فیلمبرداری از زندگی ما هستند که قرار است روزی در قیامت تمام زندگی ما را به نمایش بگذارند؟ "دوربین اول:" دوربین اول خود خدا است. آیه 14 سوره علق: أ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری ؛آیا انسان نميداند که خدا او را نگاه ميکند.

امروز۲۶اردبیهشت۱۳۹۸ دخترڪم دقیقاامروز منو تو داریم سومين روز از۹ماهگی روپشت سرميزاریم من وبابا همچنان منتظریم این روزا تند تند بگذرن وتو خیلی زود بیای پیشمون وبتونیم دستای کو چولوتو بگیریم بتونیم بغلت کنیم بوت کنیم ببوسیمت وچقـــــــــــد قلبمون برای این روزهای آینده ڪه منتظرشیم ميتپہ مامان جان قشنگترینم بودنت رو هرلحظه بیشتر حس ميکنم وچقدرشیرینه این حس مادری وچقدر جالبه همسرت.مردت.تکیه گاهت رو یه پدر تصور کنی یه پدر ڪه بزرگترین روی�

شرکت Pentax با بیش از 25 سال فعالیت تجاری در زمينه تولید و عرضه پمپ آب ، اقدام به ارائه دستورالعمل هایی مي نماید که به توسعه صنعتی این شرکت کمک مي کند. اقدامات و پروسه های این شرکت هرکدام به اهداف اصلی این اقدامات و منافع بخش های گوناگون تولید و توزیع محصولات، تقسیم بندی شده اند. این شرکت با تخصیص زمان و منابع لازم برای ایجاد برنامه ای مدون، توانسته خیلی سریع خود را با بازار و مشتریان وفق دهد، تا هرلحظه با شرایط بازار تغییر پیدا کند.

ما اکنون چه بخواهید و چه نخواهید به داخل رینگ مسابقات وارد شدید. رقبا هم آمده اند. دیگر زمان آن نیست که عقب نشینی کنید فشار و هجمه بر روی شما بیشتر و بیشتر مي شود. اما شما دیگر جز پیشروی دستور دیگری را در برنامه هایتان بگنجانده اید دیده مي شوید. تماشاچیان شما مردمانی هستند که هرلحظه رفتار و کردار شما را رصد مي کنند تا به بهترین و اصلی ترین کاندیدا رای بدهند و این را بدانید که حالا دیگر چشم ها و گوش ها به سمت شماست تمام رفتار و کردار شما در زیر ذر�

دارم کمي دیر مينوسم باید به خودم فرصت ميدادم یه جورایی که انگار قراره هرلحظه از خواب بیدار بشی با خودت ميگی بیخیال بذار تموم شه و چشماتو باز کن .حالا روز نهم دی ماه برام معنای خاصی داره و قدم زن از تئاتر شهر تا فردوسی قراره مدت های طولانی خاطره پررنگ ذهنم باشه .همه اون فرو خوردن بغض ها همه اون خنده هایی که فقط روی لبهام بودو چند ساعت بعد منی که روی پاهام بند نبودم قلبم تند ميزد و اگرچه آینده مبهم تر از قبل شده بود ولی من انگار داشتم قدم به تاریک

سلامدارم مادر ميشم امشب جواب ازمایشم رو گرفتم جواب مثبت بود ازسرشب دارم اشک ميریزموسط بازار بودیم که زنگ زدم ازمایشگاه گفتن جواب مثبتهمن تومغازه بودم همسر بیرون بود ناباورانه اومدم ازمغازه بیرون همسر روصدا کردم تانگاهم کرد گفت چیزی شدهخودم رودراغوشش انداختم وبا گریه بریده بریده گفتم ازمایش مثبتهچنددقیقه دراغوش هم گریه ميکردیم با مردمي که هرلحظه بیشتر دوره امون ميکردندازته دل برای همه منتظران این لحظه رو ارزو ميکنم

سلام وشب بخیر امروز جمعه 17 آبان ماهه و من ازخونمون ميومدم اردبیل ولی زیاد نتونستم ببینمت یعنی اونجوری که از دور وایسی من نگات کنم اونجوری دوست ندارم  خلاصه که جونم برات بگه چون عروسی پسر داییت بود نتونستم ببینمت همينجوری اومدم ولیییی چشمت روز بد نبینه که از تبریز تااردبیل پدرم در اومدازبس حالت تهوع داشتم گلاب به روت ميخواسم هرلحظه بالابیارم رفتم یه نوشابه مشکی گرفتم با یه اب اومدم نوشابه رو خوردم تا بالانیارم تو اتوبوس با ابم صورتمو شستم

داشتم کانالا رو بالاپایین ميکردم ک شبکه نمایش اومدفیلم "سر به مهر"داستان یه دختر وبلاگیه ب اسم صبا.ک درگیر یه جریاناتی ميشه و هرلحظه پست ميزاره براشاسم وبلاگشم:"آرام باش" هس :)بعد این صبا خانم یه جایی داره با خدا حرف ميزنه بهش ميگه:خدایا!وقتی یه چیز هم مشخصه هم نا مشخص؛در واقع نامشخصه!+یه جای دیگم توی پستش مينویسه:خدایا کمکم کن تا شکر شجاعت خودمو کنم،نه شکر ترس دیگران رو 

عکس از دوبرنده نقاشی مربوط به کرونا لاهیجان دو برنده از مسابقه کرونا در ایام تعطیلات این بیماری رو از لیالستان داشته که عکس این دوعزیز رو براتون ميذارم چون که وقت هدیه دادن کارن آقایی دوستداشتنی تهران بود و کیان گوهري کوچولو هم لنگرود بود و مدرسه به خاطر همين هدایا رو سپردم دست خاله های مهربونشون که بهشون بدن جایزه های 70هزارتومانی داشتند اميدوارم تو تمام مراحل موفق باشن کیان گوهري کارن آقایی

ای فاطمه تو گلبن باغ پیـمبری درزیر نُه فلک نبودچون تواخـتری دریای بیکران عنایات ورحمـــتی سر حلقه ی ولایت وام پیمبری نور امامت ازرخ تو جلوه گـربود چون گوهري به تارک عالم منوری شد یازده ستاره عیان از وجـود تو ای ماه چارده زخلایق تو برتـری تا نُه فلک لوای تو دراهتزاز شد در جیب آسمان تو یکی عقد گوهري از جمله کاینات به گـیتی سرآمدی دربرج معرفت تودرخشـــنده اختری ذات توذات پاک وجودت وجودحق فخربشـرتویی که تو زهرای اطهری طالع تورا بود به حقیقت د�

مراسم روز ازمایشگاه امسال با ارسال پیام از مدیر كل محترم اموزش و پرورش استان جناب اقای گوهري راد با شكوه خاصی در مناطق و شهرستان برگزار شد كه پاورپینت مربوط به ان تقدیم مي گردد       پاورپینت روز ازمایشگاه

مامور کنترل مواد مخدر به یک دامداری در ایالت تکزاس امریکا مي رود و به صاحب سالخورده ی آن مي گوید: باید دامداری ات را برای جلوگیری از کشت مواد مخدربازدید کنم." دامدار، با اشاره به بخشی از مرتع ، مي گوید:"باشه، ولی اونجا نرو.". مامور فریاد مي زنه:"آقا! من از طرف دولت فدرال اختیار دارم." بعد هم دستش را مي برد و از جیب پشتش نشان خود را بیرون مي کشد و با افتخار نشان دامدار مي دهد و اضافه مي کند:"اینو مي بینی؟ این نشان به این معناست که من اجازه دارم هرجا د�

نقش داستان در بازاریابی محتوا : چگونه مخاطب را به محتوای سایت وابسته کنیم؟هیچ‌کس نمي‌تواند از یک داستان خوب روگردان باشد.امروز مي‌خواهیم راجع به نقش داستان در بازاریابی محتوا صحبت کنیم.دانشمندان علوم انسانی اعلام کرده‌اند که به‌طور ميانگین انسان‌ها در طول روز ۳۰ درصد وقت خود را صرف خیال‌بافی مي‌کنند.پس با یک داستان خوب مي‌تواند توجه مخاطب را جلب و او را درگیر داستان محتوا کرد به‌گونه‌ای که هرلحظه منتظر غافلگیری جدید باشد.داستان ی�

دارم کتاب ميخونم. همش تو فکر توام مجید. الان تهرانی رفتی چندتا وسیله که لازم داری بخری!! دلم خیلی برات تنگ شده. هرلحظه منتظر یه پیام ازتم. ولی خبری نیست. ميدونم سرت شلوغه. کلی حرف دارم باهات بزنم البته همشون غر ماننده فکر کنم(خخخ) ولی نميخام چیزای منفی برات تعریف کنم.صفحه ۷۳۲ برباد رفته رو دارم ميخونم. یاد یه خاطره ای افتادم. یه روز ازون روزایی که داشتم سریال U” رو نگاه ميکردم و جوگیر شده بودم! اومدم برات پیام گذاشتم که: حاضری بخاطرمن آدم بکشی؟�

حس قشنگیه درآغوش تو بودنبه چشمان پرمهرت خیره شدنو غرق شدن در دریای طوفانی چشمانت که راز قلب خویش را صداميکردو رسیدن به اعماق قلب زیبایت و یکسان شدن ضربان قلبهایمانگوش کن !این آهنگ قلب من است که با آهنگ قلب تو یکی شده استو هرلحظه در دلم فریاد ميزند تمام هستی ام ازآ ن توست و بدون تو مرگ را خواهانم.عشق مهربانم باتمام وجودم دوستت دارموخداوند را شاکرم برای آرامشی که در زندگی دارمو آن آرامش وجودتوست❤تولدت مبارک نفس شیرین❤من هیچ نمي خواهم  تنها

اینکه ميگه دنیا به آخر رسیده تو اینهفته ای که گذشت مصداق واقعی داشت برام. اونی که نفسم به نفسش بنده ، تو صبح عید غدیر نفسش تنگ شد و من هزاران بار مردم.
اینکه ميگه طرف هیچ حسی نداره و هیچی حالیش نیست یه واقعیتی که با گوشت و پوست و استخون لمسش کردم و حتی شدیدترین دردا هم حس نميکردم.
اینکه ميگن شب و روز تفاوتی نداره و خواب تو چشم طرف نميره ، یک هفته مث یه شوک توسرم ميچرخید و درمونده م کرده بود.
هميشه وقتی کسایی رو ميدیدم که گیج ميزنن خنده م ميگرف

 تصورکنید کتابخونه ای وجود داره که از تمام دنیا توش کتابهای معتبر و نایاب ، مقاله های بسیار ارزشمند و به روز درمورد هرموضوعی وجود داره و هرلحظه هم به این منابع اضافه ميشه تصور کنید نویسنده و پژوهشگر بعضی ازین منابع همونجا حضور دارند و ضمن استفاده از توضیحاتی درمورد نوشته اشون به شما اجازه داده ميشه بدون هیچ صفی، سوالات و نظراتتون رو هم بهشون منتقل کنید و جواب بگیریدتازه توی این کتابخونه منابع نه تنها بصورت مکتوب، که با فیلم،عکس، فایلها

لئوی عزیزهر روز که مي‌گذرد ، هرلحظه‌ای که سپری مي‌شود ، این امي خام و سرخوش جایش را به یک آدم دیگر مي‌دهد.دارد پوست مي‌اندازد .دارد چیزهایی را تجربه مي‌کند که فکرش را هم نمي‌کرد .باورش نمي‌شود ، نه نميتواند باور کند در عرض کمتر از یک ماه، زندگیش ، شخصیتش ، اولویت‌هایش چقدر فرق کرده‌اند.حالا این آدم جدید ، رویا نمي‌بافد .چیزی را آرزو نمي‌کند .اصلا نمي‌داند و نميفهمد سرنوشت قرار است چطور رقم بخورد .آنقدر خسته است از اتفاقات بد ، که خو

مقام از خود ممنون: مامور کنترل مواد مخدر به یک دامداری در ایالت تکزاس امریکا مي رود و به صاحب سالخورده ی آن مي گوید: باید دامداری ات را برای جلوگیری از کشت مواد مخدربازدید کنم." دامدار، با اشاره به بخشی از مرتع ، مي گوید:"باشه، ولی اونجا نرو.". مامور فریاد مي زنه:"آقا! من از طرف دولت فدرال اختیار دارم." بعد هم دستش را مي برد و از جیب پشتش نشان خود را بیرون مي کشد و با افتخار نشان دامدار مي دهد و اضافه مي کند:"اینو مي بینی؟ این نشان به این معناست که م�

مقام از خود ممنون: مامور کنترل مواد مخدر به یک دامداری در ایالت تکزاس امریکا مي رود و به صاحب سالخورده ی آن مي گوید: باید دامداری ات را برای جلوگیری از کشت مواد مخدربازدید کنم." دامدار، با اشاره به بخشی از مرتع ، مي گوید:"باشه، ولی اونجا نرو.". مامور فریاد مي زنه:"آقا! من از طرف دولت فدرال اختیار دارم." بعد هم دستش را مي برد و از جیب پشتش نشان خود را بیرون مي کشد و با افتخار نشان دامدار مي دهد و اضافه مي کند:"اینو مي بینی؟ این نشان به این معناست که م�

 با استفاده صحیح از ابزار های سئو مي توانید به صورت اصولی وب سایت خود را بهینه سازی کنید،در این مطلب به سایت مپ که یکی از ابزار های مهم سئو است خواهیم پرداخت.نقشه سایت (Sitemap) یک نسخه نشانه‌گذاری شده از سایت شماست. سایت مپ یک فایل .xml است که شامل آدرس تمامي صفحات ، ميزان با اهميت بودن آن‌ها، لینک‌های سایت و آخرین زمان بروز رسانی سایت است که برای معرفی سایت به موتورهای جستجو استفاده مي‌شود.  اهميت نقشه سایت  (Sitemap)سایت مپ اهميت صفحات شما را

بهم بگو چطوریه که تو منو نميبینی ؟ واقعا منو نميبینی یا مثلا نميخوای که ببینی ؟! اصلا چطور چشمات ميتونه منو نبینه؟ اونجوری که من جلوت راه ميرم ، نفس ميکشم ، ميچرخم ، ميرقصم ، دستامُ از کنارت رد ميکنم تا لیوانُ از روی اُپن بردارم ! چطوره که تو ميتونی منو نبینی؟ چطوره که تو ميتونی حتی نخوای دستت رو بیاری جلو و گونمُ لمس کنی ، موهامُ بزنی کنار؟ درست وقتی که چتریام نميزاره وقت حرف زدن آدما چشمام رو ببینن! چطوره که ميتونی بوی عطرم رو نادیده بگیری �

دارم این روزها چیزای که این مدت دنبالش بودم اطلاعاتی که جمع آوری کردم رو اینجا مينویسم که هميشه برام بمونه تو صفحه قبلی گفتم که اعتقاد من اینه همه اختیارت زندگی ما دست خودمونه همه چیز، خدا اختیار تام به ما داده فقط روشش رو ما نميدونیم ما حتما باید از خدا بخوایم از این دنیا، این جهان، از این کائنات بخوایم درخواست کنیم اونم با اعتقادات شدید قلبی با اطمينان با اميدکامل نه با اما اگر، با اما اگر و دودلی و ترس و شاید ها، اینجوری فرکانس ما به کائنا